حمایت خانواده ورزش روستایی و بازیهای بومی محلی از حمید سجادی: بدخواهان نگاهی سیاسی به ورزش دارند
تاریخ انتشار: ۸ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۹۵۲۰۱۹
خانواده ورزش روستایی و بازیهای بومی محلی در واکنش به تحریم اتحادیه اروپا علیه وزیر ورزش و جوانان، به حمایت از سید حمید سجادی پرداخت.
به گزارش خبرگزاری برنا؛ سایت ورزش روستایی و بازیهای بومی محلی در بیانیهای در خصوص این تحریم نوشت: «اتحادیه اروپا در تازهترین لیست تحریمی که درباره ایران صادر کرد، نام سید حمید سجادی وزیر ورزش کشورمان را هم گنجاند! این اتفاق بیش از هر چیز نشان دهنده این واقعیت آشکار است که دشمنان و بدخواهان این سرزمین برخلاف شعارهایی که میدهند به ورزش نگاهی سیاسی دارند و هماهنگ با سیاست های نظام سلطه عمل میکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در روزهای اخیر و در ادامه اقدامات ضدایرانی و مواضع مداخلهجویانه غرب در امور ایران، متأسفانه اتحادیه اروپا نیز بسته تحریمی جدیدی را علیه اشخاص حقیقی و حقوقی، از جمله سیدحمید سجادی، وزیر ورزش و جوانان کشورمان تصویب کرده است که این کار در نوع خود حیرتانگیز و نشانه دریافت اطلاعاتی نادرست و مجعول و برداشتی ناصحیح از واقعیتها و رخدادهای اخیر است.
متاسفانه مسئولین غربی برخلاف واقعیت سیاست را از ورزش جدا نمیدانند و بارها با تصمیمات اشتباه این را به دنیا نشان دادهاند. این در حالی است که سید حمید سجادی از مفاخر ورزش کشور میباشد که افتخارات زیادی در حوزه ورزش و مدیریت ایران اسلامی در کارنامه دارد. او نگاهش به ورزشکاران، نگاهی دلسوزانه و به عنوان متولی ورزش ایران، پدرانه است.
حال با توجه به تصمیم غیرمنصفانه و ناجوانمردانه اتحادیه اروپا در رابطه با تحریم سید حمید سجادی وزیر محبوب، علمی و پرتلاش ورزش و جوانان کشور، خانواده بزرگ ورزش روستایی، سنتی، عشایری و بازیهای بومی محلی جمهوری اسلامی ایران این تحریم غیرعادلانه را محکوم مینماید.»
انتهای پیام//
آیا این خبر مفید بود؟نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: حمید سجادی ورزش روستایی و بازی های بومی محلی بازی های بومی محلی سید حمید سجادی اتحادیه اروپا ورزش روستایی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۵۲۰۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمید دباشی، استاد دانشگاه کلمبیا: اعراب، ایرانیان، مسلمانان، مردم آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین موجودیت واقعی برای فیلسوفان اروپایی ندارند/ نگاهی به فیلسوف برجستهی اروپایی یورگن هابرماس بیندازید که از کشتار فلسطینیان توسط اسرائیل حمایت کرد
حمید دباشی، استاد ادبیات تطبیقی و مطالعات ایرانی دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک، در مقالهای که در "میدل ایست آی" از او منتشر شد، با تاکید بر این که «همواره رنج «دیگری» اهمیت ناچیزی داشته» جنگ، غزه را رسوایی غرب در اعمال استانداردهای دوگانه می داند.
این مقاله که در کانال "یک حرف از هزاران" منتشر شد، به نظر می رسد این مقاله، با توجه به شرایط این روزهای ایران و غزه، و شیوه برخورد متفکران، و سیاستمداران با آن، جای تامل بیشتری دارد.
به گزارش جماران، دباشی در مقاله خود با طرح سناریویی، ابتدا احتمال بمباران بخشهای پرجمعیت تلآویو را از سوی ایران و متحدانش مطرح می کند و میپرسد: ایالاتمتحده، بریتانیا، کانادا، استرالیا، اتحادیه اروپا و بالاخص آلمان در عرض 24 ساعت پس از وقوع این سناریوی خیالی، چه میکردند؟ او در پاسخ میگوید: «برای اوباشان جنگی ایالاتمتحده، اروپا، استرالیا و کانادا که تماماً حامیان اسرائیل هستند، ما مردمان بیپناه جهان، درست مانند فلسطینیان، به حساب نمیآییم و بهرسمیت شناخته نمیشویم. این تنها یک واقعیت سیاسی نیست، بلکه مرتبط به فرضیات اخلاقی و جهان فلسفی آنچیزی است که نام «غرب» بر خود نهاده است.»
او همچنین با نقد شدیدی به هابرماس و دیدگاه های تبعیض آمیز و نژادپرستانه اش می نویسد: «بیاعتنایی هابرماس به زندگی فلسطینیها با یک جهانبینی گستردهتری هماهنگ است که در آن غیراروپاییان انسان به شمار نمیآیند، یا «حیوانات انساننما» هستند».
از پیش، او یکی از پرشورترین مدافعان تحریم اسرائیل در میان اندیشمندان امریکا و عضو شورای مشورتی کمپین امریکایی تحریم علمی و فرهنگی اسرائیل است. دباشی هم از تحریم دانشگاههای اسرائیل و هم از تحریم خود دانشمندان اسرائیلی پشتیبانی کرده است. ترجمه این مقاله از نظرتان می گذرد:
حمید دباشی، استاد ادبیات تطبیقی و مطالعات ایرانی دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک
بمباران اسراییل توسط ایران، سوریه و لبنانتصور کنید ایران، سوریه، لبنان یا ترکیه با حمایت کامل تسلیحاتی و دیپلماتیک از طرف چین و روسیه، قصد و امکانات لازم برای بمباران تلآویو را بمدت سه ماه بهصورت شبانهروزی و کشتار دهها هزار اسراییلی، معلولیت افراد بیشمار، بیخانمان شدن میلیونها انسان، و تبدیل شهر به تلی از آوار غیر قابلسکونت، مانند غزهی امروز را داشتند.
تنها برای چند ثانیه تصور کنید که ایران و متحدانش به عمد بخشهای پرجمعیت تر تلآویو، بیمارستانها، کنیسهها، مدارس، دانشگاهها، کتابخانهها، یا در واقع هر مکان پر تراکم شهری را هدف قرار میدادند تا از حداکثر تلفات غیرنظامی اطمینان حاصل کنند و به دنیا اعلام می کردند که صرفا بدنبال نتانیاهو و کابینهی جنگی او هستند.... سپس از خود بپرسید که ایالاتمتحده، بریتانیا، کانادا، استرالیا، اتحادیه اروپا و بالاخص آلمان، در عرض بیست و چهار ساعت پس از وقوع این سناریوی خیالی، چه می کردند؟
اکنون به واقعیت بازگردید و این حقیقت را موردتوجه قرار دهید که از ۷ اکتبر (و چندین دهه قبل تر از این تاریخ) تاکنون متحدان غربی تلآویو نهتنها شاهد رفتارهای اسراییل با مردم فلسطین بودهاند، بلکه تجهیزات نظامی، بمب، مهمات و پوشش های دیپلماتیک نیز برای آنها فراهم کردهاند، و در عین حال رسانههای آمریکایی توجیهات ایدئولوژیکی برای کشتار و نسلکشی فلسطینیان را ارائه کردهاند.
سناریوی تخیلی ذکر شده، حتی برای یک روز هم توسط نظم موجود جهانی قابلتحمل نخواهد بود. برای اوباشان جنگی ایالاتمتحده، اروپا، استرالیا و کانادا که تماما حامیان اسراییل هستند، ما مردمان بیپناه جهان، درست مانند فلسطینیان، به حساب نمیآییم و بهرسمیت شناخته نمیشویم. این تنها یک واقعیت سیاسی نیست، بلکه مرتبط به فرضیات اخلاقی و جهان فلسفی آنچیزی است که نام «غرب» بر خود نهاده است.
هیچیک از مایی که در بیرون از این دایره فرضیات اخلاقی اروپایی قرار داریم، در درون جهان فلسفی آنها وجود نداریم. اعراب، ایرانیان، مسلمانان، مردم آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین، ما هیچکدام، موجودیت واقعی برای فیلسوفان اروپایی نداریم، جز زمانی که بصورت یک تهدید متافیزیکی دیده میشویم که باید مغلوب و خاموش شود.
از امانوئل کانت و گئورگ ویلهلم فردریش هگل شروع میکنیم و با امانوئل لویناس و اسلاوی ژیژک ادامه میدهیم، ما موجودات عجیب الخلقه، اشیا بی جان و سوژه های قابل بررسی هستیم که وظیفه رمزگشایی از ما بر عهده مستشرقان گذاشته شده، و بدین ترتیب، کشتار دهها هزار نفر از ما توسط اسراییل یا آمریکا و متحدان اروپاییش، لحظهای درنگ و تأمل در ذهن فیلسوفان اروپایی ایجاد نمیکند.
مخاطبان اروپایی همقبیلهشما مخاطبان اروپایی تبار اگر شک دارید، تنها نگاهی به فیلسوف برجستهی اروپایی یورگن هابرماس و چند تن از همکارانش بیندازید، که در اقدامی حیرتانگیز و با توحشی سنگدلانه، از کشتار فلسطینیان توسط اسراییل حمایت کردند.
پرسش اکنون دیگر این نیست که ما در مورد هابرماس که در حال حاضر 94 ساله است، بهعنوان یک انسان ممکن است چه فکری بکنیم. پرسش اینست که ما دربارهی او بهعنوان یک دانشمند علوم اجتماعی، بعنوان یک فیلسوف و متفکر انتقادی چه فکری میتوانیم داشته باشیم. آیا آنچه او تصور میکند دیگر برای دنیا اهمیتی دارد، اگر که تاکنون داشته است؟
دنیا درباره یکی دیگر از فیلسوفان مشهور آلمانی، مارتین هایدگر، پرسشهای مشابهی را بخاطر وابستگیهای مذموم او به نازیسم مطرح کرده است. به نظر من، اکنون باید چنین سؤالاتی را در باره صهیونیسم گرایی خشن هابرماس و عواقب قابل توجه آن که می تواند بر چگونگی درک مجموعه آثار فلسفی او اثر بگذارد، بپرسیم.
اگر هابرماس ذرهای فضا در فرضیات اخلاقی خود برای مردمانی مانند مردم فلسطین قائل نیست، آیا هیچ دلیلی وجود دارد تا ما ارزش کل پروژه آثار فلسفی او را مرتبط به بقیه بشریت و فراتر از محدوده مخاطبان اروپایی هم تبار خودش، بدانیم؟ آصف بیات، جامعهشناس برجسته ایرانی، در نامهای سرگشاده به هابرماس گفت که سخنان او در مورد وضعیت غزه «با عقایدش در تناقض است».
با تمام احترامی که برای آصف بیات قائلم اما نظر من خلاف او است. من معتقدم که بیاعتنایی هابرماس به مرگ و زندگی فلسطینیان کاملاً با حمایت او از صهیونیسم مطابقت دارد. بیاعتنایی هابرماس به زندگی فلسطینیها با یک جهانبینی گستردهتری هماهنگ است که در آن غیراروپاییان انسان به شمار نمیآیند، یا «حیوانات انساننما» هستند
این بیاعتنایی مطلق نسبت به فلسطینیها عمیقاً در درون فرضیات فلسفی آلمان و اروپا ریشه دارد. باور عمومی اینست که آلمانیها بدلیل احساس گناه بخاطر هولوکاست، تعهدی قوی برای حمایت از اسراییل دارند.اما برای بقیهی جهان، همانگونه که در اسنادی که آفریقای جنوبی به دیوان بینالمللی دادگستری ارائه کرده است، اثبات شده که بین آنچه آلمان در دوران نازیها انجام داد و آنچه اکنون در دوران رژیم صهیونیستی انجام میدهد، سازگاری کاملی وجود دارد.
من بر این باورم که مواضع هابرماس با سیاست دولت آلمان برای مشارکت در کشتار فلسطینیان توسط صهیونیستها همسو می باشد. موضع هابرماس همچنین با موضع «چپ آلمانی» که احساسات نژادپرستانه، اسلامهراسانه و بیگانهستیزانه را نسبت به اعراب و مسلمانان در سر میپروراند و نیز با حمایت همهجانبهی آنها از اقدامات نسلکشی شهرکنشینان اسراییلی، همخوانی دارد.
بر ما ببخشید اگر چنین میاندیشیم که آنچه امروز آلمان انجام میدهد، نه بخاطر احساس گناه از هولوکاست است، بلکه بهخاطر حس دلتنگی برای نسلکشی است، زیرا همواره در قرن گذشته (نه فقط در صد روز گذشته) از قتلعام فلسطینیان توسط اسراییل به صورت افراطی حمایت کرده است.
یورگن هابرماس
انحطاط اخلاقی در اروپامحوریاتهام اروپامحوری که دائماً علیه ادراک فیلسوفان اروپایی در باره جهان، مطرح میشود، صرفاً مبتنی بر نقص شناختی در نحوه تفکر آنها نیست، بلکه به سبب نمود مستمر از یک انحطاط اخلاقی در تفکر آنها است. در موارد متعددی در گذشته، من به نژادپرستی درمانناپذیر در قلب تفکرات فلسفی اروپایی و مشهورترین نمایندگان آن در عصر حاضر اشاره کردهام.
این رذالت اخلاقی یک اشتباه سیاسی صرف و یا یک غفلت ایدئولوژیک نیست. بلکه تباهی اخلاقی در تفکر فلسفی آنها ریشه دوانده است و همین امر سبب شده است تا تفکر آنها به طور درمانناپذیری، یک نوع تفکر قبیله ای باقی بماند.
در اینجا، باید این جملهٔ معروف شاعر پرافتخار اهل مارتینیک، «امه سزر» را تکرار کنیم که می گوید: «بله، بررسی دقیق و بالینی اقدامات هیتلر و هیتلریسم ارزش دارد و ما باید به این طبقه متوسط (اروپایی) ممتاز، انسانگرا و بسیار مسیحی قرن بیستم نشان دهیم که که نادانسته ویژگیهایی مشابه هیتلر را در درون خودشان دارند، گویی یک هیتلر در درون آنها ساکن شده است و مانند شیطان در جلد آنها فرو رفته است.
این افراد از هیتلر انتقاد می کنند، درحالیکه دارای ویژگیهای مشابهی هستند و همین نشان دهندهی تناقض آنها است. در نهایت آنچه این انسانهای طبقه متوسط بخاطر آن نمیتواند هیتلر را ببخشند، بواقع جنایت هیتلر، فی نفسه نیست، یا جنایت او علیه بشریت و تحقیر انسان نیست، بلکه جنایت او علیه انسان "سفیدپوست" است و تحقیری که به انسان سفیدپوست روا داشته است.
این برای آنها قابل بخشش نیست، چون واقعیت اینست که هیتلر همان روش های استعمارگران اروپایی را که تا آن زمان منحصراً اعمال آنها برای مردم عرب، هند و آفریقا و ... محفوظ بود، بکاربرده است.»
فلسطین امروز امتداد جنایتهای استعماری است که سزر در نقلقول بالا بدان اشاره میکند. به نظر میرسد هابرماس غافل از اینست که حمایت او از کشتار فلسطینیان کاملاً با آنچه اجدادش در نامیبیا در طی نسلکشی در هررو و ناما انجام داده اند، مطابقت دارد.
فیلسوفان آلمانی چون شترمرغی سر در لاک خود فروبردهاند و خود را در توهمات اروپایی شان غرق کردهاند و تصور میکنند که جهان نیز آنها را آنگونه که واقعا هستند، نمیبیند.
درنهایت، به نظر من، هابرماس هیچچیز تعجبآور یا متناقضی نگفته است، یا نکرده است. برعکس او کاملاً با تبارگرایی درمانناپذیر شجره فلسفی خود، که به دروغ، حالتی جهان شمولی بخود گرفته، همساز است. جهان اکنون دیگر به این حس کاذب جهانشمولی واقف شده است.
فیلسوفانی مانند والنتین-ایو مودیمبه در جمهوری دموکراتیک کنگو، والتر مینیولو یا انریکه دوسل در آرژانتین، یا کوجین کاراتانی در ژاپن، نسبت به هابرماس و امثال او ادعای مشروعتری نسبت به جهان شمول بودن دارند.
به نظر من، ورشکستگی اخلاقی بیانیه هابرماس در مورد فلسطین، نقطهی عطفی بین تناسبات استعماری فلسفه اروپایی با بقیه جهان است. جهان از خواب کاذب فلسفه نژادمحور اروپایی بیدار شده است. امروز، ما این رهایی را مدیون رنج جهانی مردمانی نظیر فلسطین هستیم که قهرمانی تاریخی آنها و فداکاریهای طولانی شان سرانجام بربریت عریان در درون بنیاد «تمدن غرب» را بی مصرف کرده است.
کانال عصر ایران در تلگرام